نمره بالاتر از بیست
به بهانه روز معلم
در سال 1331 دانشکده الهیات دانشگاه تهران ، تصمیم گرفت تعدادی مدرس از میان طلبه ها و روحانیان به صورت حق التدریس به کار بگیرد . تعداد زیادی از طلبه ها برای امتحان ورودی ثبت نام کردند ، اما دوستان و آشنایان مرتضی هر چه به او اصرار کردند ، نپذیرفت . در آخرین روز فهمید برادرش نام او را هم نوشته است وباید در آزمون شرکت کند . سپس شرکت کرد . امتحانات هشت روز طول کشید . سوالات بسیار سخت بودند .
اما در میان ورقه های سیصد و چهار نفر داوطلب ، تنها ورقه یک نفر بود که استادان را سخت به حیرت انداخت و او کسی جز مرتضی مطهری نبود. سرانجام نوبت امتحان شفاهی و مصاحبه حضوری با پذیرفته شدگان رسید آن روز هر سه استاد برجسته دانشکده در اتاقشان برای ورود مرتضی مطهری لحظه شماری می کردند . وقتی که او آمد، همه بلندشدند.استاد فلسفه پنهان نکرد و گفت : « اقای مطهری ، امتحانات کتبی تو همه ما را شگفت زده کرده است . حالا ما مشتاقیم ببینیم که در بخش شفاهی چه می کنی ! » سپس سوألی را مطرح کرد و منتظر پاسخ ماند. سوال از کتاب منظومه ملاهادی سبزواری بود. مرتضی نخست نظر او را شرح داد و بعد از نگاه ابو علی سینا به جواب مساله پرداخت . سپس از دید ملاصدار اشکالات آنان را بیان کرد. می خواست به شرح پاسخ دیگری بپردازد که دید استاد دستش را بالا برد و گفت :
« آقای مطهری ، دست نگهدار ! چه کنیم که ما بالاتر از بیست نمره ای نداریم به تو بدهیم . ما همگی نالان این بیست را به شما تقدیم می کنیم . حالا آماده ایم تا از بحث شما استفاده کنیم . لطفا ادامه بدهید !» بحث حدود یک ساعت و نیم ادامه یافت . وقتی که تمام شد ، همه استادان او را تحسین کردند . استاد فلسفه سه بار پیاپی گفت : « احسنت بهره بردم !» مرتضی به عنوان مدرس حق التدریس در دانشکده مشغول تدریس شد ، در حالی که مقام علمی او بیش از این بود و او در آن لحظه چیزی کمتر از استادان رسمی نداشت ، اما چون مدرک تحصیلی دانشگاهی نداشت ، طبق مقررات دانشگاه نمی توانست عنوانی بیش از این داشته باشد .