تـــا بــــه حــــال انــــدیـشـــیـــده ایــد
کـــه چــــرا خـــداونــــد حـکــیـم
عــقـل و فــهـم را در کــودکــان قـــرار نـــداده؟
ادامه مطلب را از دست ندهید
تـــا بــــه حــــال انــــدیـشـــیـــده ایــد
کـــه چــــرا خـــداونــــد حـکــیـم
عــقـل و فــهـم را در کــودکــان قـــرار نـــداده؟
ادامه مطلب را از دست ندهید
وقتی تخم مرغ به وسیله نیروئی از داخل می شکند،
یک زندگی آغازمی شود
شب قدر بهترین ایام سال است. ملائکه به اذن خدا به روی زمین میآیند تا مقدرات ما را معلوم میکنند. ملائکه میآیند و دور دل ما میگردند؛ اما جای خالی نمیبینند که وارد شوند. فرودگاه دل ما برای فرود ملائکه خالی نیست.
عالم ربانی فقید «آیتالله بهجت» نیز درمورد شب قدر فرمودهاند: بسیاری از بزرگان شبهای ماه رمضان را بیدار میماندند و نمیخوابیدند. هر چند از نظر ما تقریبا واضح است که شب بیست و سوم ماه رمضان شب قدر است، و اول ماه باید قدری دقت شود که اول ماه دقیقا تشخیص داده شود.
آیتالله بهجت قرآن سر گرفتن را مخصوص شب قدر نمیدانست و معتقد بود که خیلی از عبادات وجود دارد که ما به جهت این که نوشته است در فلان زمان آن را باید بجا آورد، ما خود را از آن محروم میکنیم.
آیا تشبیه بعضى انسانها به حیوان در قرآن، جسارت و ناسزاگویى نیست؟
روزی بهلول از مسجد «ابوحنیفه» می گذشت، دید خطیب، مردم را موعظه می کند.
ایستاد و به سخنان خطیب گوش داد. او می گفت: جعفر بن محمد علیه السلام عقیده دارد که کارها با اختیار از بندگان خدا سر می زند، در صورتی که آنچه بندگان انجام می دهند خواست خدا است و انسان از خود اختیاری ندارد.
دیگر این که جعفر بن محمد علیه السلام معتقد است در روز قیامت، شیطان در آتش می سوزد و حال آن که شیطان از آتش آفریده شده است و آتش هم جنس خود را عذاب نمی کند.
دیگر این که وی می گوید: خداوند موجود است؛ ولی نمی شود او را دید، در صورتی که این نیز دروغ است و هر موجودی دیدنی است.
آن گاه بهلول، کلوخی از زمین برداشت و سر خطیب را هدف گرفت و آن را شکست و خون جاری گشت، سپس فرار کرد.
خطیب نزد خلیفه آمد و از بهلول شکایت کرد.
خلیفه دستور داد بهلول را بیاورند و چون بهلول حاضر شد به او گفت: چرا چنین کردی؟
بهلول گفت: علت را از خود وی سؤال کنید. او می گوید: بندگان اختیاری ندارند و همه کارها به دست خدا است. اگر اعتقاد او چنین است پس سر او را خداوند شکسته است و من تقصیر ندارم.
او می گوید: جنس از هم جنس خود متأثر نمی شود و عذاب نمی بیند. وقتی انسان از خاک است و کلوخ نیز از خاک است، چرا باید از هم جنس خود متأثر و ناراحت شود.
او معتقد است که هر موجودی باید دیده شود. خلیفه از وی سؤال کند آیا این درد که او از این زخم احساس می کند دیده می شود؟! این را گفت و از نزد خلیفه خارج شد.
دو بشنو، یکی بگو
حکیمی را پرسیدند: چرا شنیدن تو بیشتر از گفتن است؟
گفت: مرا دو گوش داده اند و یک زبان؛ یعنی دو بشنو، یکی بگو.
بسماللهالرّحمنالرّحیم(۱)
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على سیّدنا و نبیّنا ابىالقاسم المصطفى محمّد و على ءاله الأطیبین الأطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فى الأرضین.
اللّهمّ سدّد السنتنا بالصّواب و الحکمة
یکى از مضامین تکرارشوندهى در ادعیهى ماه مبارک رمضان توجّه دادن انسانها به عوالم بعد از حیات دنیوى است؛ توجّه دادن به عالم مرگ، عالم قبر، عالم قیامت، گرفتارىهاى انسان در دوران مواجههى با حساب و کتاب و سؤال الهى؛ این یکى از موضوعات مطرح در ادعیهى ماه مبارک رمضان است. براى ما که بر مسندهاى مسئولیّت تکیه زدیم، توجّه به این معنا بسیار مهم است؛ عامل کنترلکننده و مراقب براى انسان از جمله عبارت است از توجّه به همین عوالم. اینکه بدانیم «لایَعزُبُ عَنهُ مِثقالُ ذَرَّة»؛ (۲) یک حرکت کوچک، یک سکون کوچک، یک اقدام کوچک، یک حرف کوچک از دید محاسبهکنندهى دوران بعد از مرگ بیرون نیست واز ما سؤال خواهد شد؛ این خیلى تأثیر میگذارد در رفتار ما، در گفتار ما، در حرکات ما.
در دعاى شریف ابىحمزه [میخوانیم]: اِرحَمنى صَریعاً عَلَى الفِراشِ تُقَلِّبُنى اَیدى اَحِبَّتى؛(۳) این حالتى که براى همه پیش مىآید و شاید خیلىها این حالت احتضار و لحظات نزدیکى مرگ را در دیگران دیدهاند؛ من و شما در آن لحظات از خودمان اختیارى نداریم؛ هیچکس در آنجا به ما نزدیکتر از خدا نیست. وَ نَحنُ اَقرَبُ اِلیهِ مِنکُم وَ لکِن لا تُبصرِون؛(۴) هیچکس نمیتواند ما را در آن حالت، از آن ورطهاى که در مقابل ما است نجات بدهد، مگر عمل صالح و فضل الهى. عرض میکنیم در این دعا که «اللّهُمَّ ارحَمنى»؛ در آنجا ما را رحم کن. وَ تَفَضَّل عَلَىَّ مَمدوداً عَلَى المُغتَسَلِ یُقَلِّبُنى صالحُ جیرَتى؛ در هنگامى که بعد از مرگ ما را غسل میدهند، خداى متعال در آن حالت، رحمت خود را، فضل خود را شامل حال ما کند و به ما ترحّم کند. بىاختیار در اختیار دستهاى غسلدهنده هستیم؛ این مال یکایک من و شما است؛ هیچکداممان از این حالت دورى و فراغت نداریم؛ این براى همهى ما پیش مىآید. به یاد آن لحظه باشید.
وَ تَحَنَّن عَلَىَّ مَحمولاً قَد تَناوَلَ الاَقرِباءُ اَطرافَ جِنازَتى؛ ما را بلند میکنند، سر دوش میگیرند، میبرند به سمت جایگاه همیشگى و ابدى ما. وَ جُد عَلَىَّ مَنقولاً قَد نَزَلتُ بِکَ وَحیداً فى حُفرَتى؛ ما را سرازیر قبر خواهند کرد. این یادآورى است؛ از این حالات نبایستى غافل بود؛ باید جلوى چشم ما باشد. اینکه سفارش میکنند به ما که به قبرستان بروید، به زیارت اموات بروید، یک علّت و وجه آن این است. بعضى بدشان مىآید از اینکه کسى آنها را به یاد مرگ بیندازد؛ نه، این درمان است، این دارو است؛ علاج خودخواهىهاى ما، علاج غفلتهاى ما، علاج هوسرانىهاى ما است. در جاى دیگرى از دعاى شریف ابىحمزه [میخوانیم]: اِلهى اِرحَمنى اِذَا انقَطَعَت حُجَّتى وَ کَلَّ عَن جَوابِکَ لِسانى وَ طاشَ عِندَ سُؤالِکَ اِیّاىَ لُبّى؛ آن وقتى که در مقابل سؤال الهى کم مىآوریم و درمیمانیم، استدلال ما تمام میشود؛ مثل اینجا نیست که بتوانیم طرف مقابل را با استفادهى از جهلش، از غفلتش، از عواطفش از واقعیّت دور کنیم. آنجا همهچیز آشکار است براى آنکسى که از ما سؤال میکند. به یاد آن لحظه باید بود. در یک فِقرهى دیگر: اَبکى لِخُروجى مِن قَبرى عُریاناً - این دعا را در سحرهاى ماه رمضان با توجّه بخوانید - ذَلیلاً حامِلاً ثِقلى عَلَى ظَهرى اَنظُرُ مَرَّةً عَن یَمینى وَ اُخرى عَن شِمالى اِذِ الخَلائِقُ فى شَأنٍ غیرِ شَأنى؛ هرکسى به فکر خودش است؛ هیچکس از من آنجا دستگیرى نمیکند.
لِکُلِّ امرِئٍ مِنهُم یَومَئِذٍ شَأنٌ یُغنیهِ، وُجوهٌ یَومَئِذ مُسفِرَةٌ، ضاحِکَةٌ مُستَبشِرَة؛ مؤمنین، متّقین، آن کسانى که مراقب خودشان بودند و از جادّهى حق و انصاف و اداى تکلیف الهى خارج نشدند، مصداق این جملهاند: وُجوهٌ یَومَئِذٍ مُسفِرَةٌ، ضاحِکَةٌ مُستَبشِرَة؛ چهرههاى باز، خندان، درخشان، بعضى اینجورىاند. وَ وُجوهٌ یَومَئِذٍ عَلَیها غَبَرَةٌ، تَرهَقُها قَتَرَة. آیهى قرآن تا اینجا است؛(۵) در دعا این کلمه هم اضافه شده: وَ ذِلَّة. البتّه فقط این مضمون نیست؛ دعاهاى ماه رمضان مثل همهى دعاهاى دیگر، ما را میکشانَد به سمت آن سرچشمهى لطیفِ مطبوعِ گواراى رحمت الهى.
این ماه، ماه خشوع است، ماه استغفار است، ماه تقوا است، ماه بازگشت به خدا است، ماه خودسازى است، ماه اخلاق است. در خطبهى جمعهى آخر ماه شعبانِ رسول مکرّم، فِقراتى هست که نشاندهندهى این است که این ماه فقط ماه عبادت نیست، ماه اخلاق هم هست؛ فراگیرى فضایل اخلاقى، [او] به کار گرفتن فضایل اخلاقى. اینها چیزهایى است که ما در این ماه بایستى توجّه کنیم.
در این جلسهى بسیار حسّاس و مهم، بنده سه موضوع را در نظر گرفتهام که عرض بکنم. یکى مسئلهى اقتصاد است که در بیانات رئیس جمهور محترممان اشارهاى به آن شد و بیانات خوبى را بیان کردند و آمارهاى خوبى را دادند؛ بنده یک نگاهى دارم در این زمینه که عرض میکنم. یکى مسئلهى هستهاى است که امروز محور بسیارى از تلاشهاى ما، چه تلاشهاى خارجى، چه حتّى تلاشهاى داخلى ما هم این مسئله شده است، نظراتى را لازم است که عرض بکنم و بیان کنم؛ اگر رسیدیم یک اشارهاى هم به مسائل منطقه عرض خواهم کرد.
در مورد مسئلهى اقتصاد من اینجور مطلب را عرض میکنم که ماه رمضان ماه تقوا است؛ تقوا چیست؟ تقوا عبارت است از آن حالت مراقبت دائمى که موجب میشود انسان به کجراهه نرود و خارهاى دامنگیر، دامن او را نگیرد. تقوا در واقع یک جوشنى است، یک زرهى است بر تن انسان باتقوا که او را از آسیب تیرهاى زهرآگین و ضربههاى مهلک معنوى محفوظ و مصون میدارد؛ البتّه فقط هم مسائل معنوى نیست. وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یَجعَل لَه مَخرَجاً * وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِب؛(۶) در امور دنیوى هم تقوا تأثیرات بسیار مهمّى دارد، این تقواى شخصى است. عین همین مسئله در مورد یک جامعه و یک کشور قابل طرح است. تقواى یک کشور چیست؟ تقواى یک جامعه چیست؟ یک جامعه، بخصوص اگر مثل جامعهى نظام جمهورى اسلامى آرمانهاى والّا و بلندى داشته باشد، مورد تهاجم است؛ مورد هجوم تیرهاى زهرآگین است؛ این هم تقوا لازم دارد. تقواى جامعه چیست؟ در بخشهاى مختلف تقواى اجتماعى را میتوان تعریف کرد؛ در بخش اقتصاد، تقواى جامعه عبارت است از اقتصاد مقاومتى. اگر در مورد اقتصاد میخواهیم در مقابل تکانههاى ناشى از حوادث جهانى یا در مقابل تیرهاى زهرآگین سیاستهاى معارض جهانى آسیب نبینیم، ناچاریم به اقتصاد مقاومتى رو کنیم. اقتصاد مقاومتى عامل استحکام است در مقابل آن کسانى و آن قدرتهایى که از همهى ظرفیّت اقتصادى و سیاسى و رسانهاى و امنیّتى خودشان دارند استفاده میکنند براى اینکه به این ملّت و این کشور و این نظام ضربه وارد کنند. یکى از راههایى که فعلاً پیدا کردند عبارت است از رخنه از راه اقتصاد. این هشدار را ما سالها است مطرح کردیم و گفتیم؛ مسئولین هم هر کدام به فراخور توانایىهاى خودشان تلاشهاى خوبى کردند لکن ما باید با همهى توان، با همهى ظرفیّت موضوع اقتصاد مقاومتى را در داخل دنبال کنیم؛ این میشود تقواى اجتماعى ما در زمینهى مسئلهى اقتصادى.
این الگو البتّه مخصوص ما نیست؛ الگوى اقتصاد مقاومتى را بعضى از کشورهاى دیگر هم براى خودشان پیشبینى کردند، انتخاب کردند، اثرش را هم دیدند. نقطهى کانونى اقتصاد مقاومتى عبارت است از درونزایى در کنار برونگرایى. درونزایى به معناى انزواطلبى تعبیر نشود؛ درونزایى با نگاه به بیرون و با گرایش به بیرون جامعه امّا تکیه به توانایى درونى و به ظرفیّت درونى که حالا مقدارى عرض خواهم کرد؛ قبلاً هم مطالب زیادى در این زمینه گفتهایم.(۷)
سیاستهاى اقتصاد مقاومتى که تنظیم شده است و ابلاغ شده است، یک امر دفعى و مندرآوردى و متّکى به نظر شخصى نیست؛ این محصول یک عقل جمعى است؛ محصول مشورتهاى طولانى است. بعد از آنکه اقتصاد مقاومتى با همین خصوصیّات ابلاغ شد و گفته شد و در رسانهها مطرح شد و دوستان و همکاران در دولت محترم فعّالیّتهایى را در این زمینه شروع کردند و تکرار کردند، از سوى بسیارى از صاحبنظران اقتصادى تأیید شد؛ بر آن تکیه کردند و این تعبیر «اقتصاد مقاومتى» وارد فرهنگ رایج اقتصادى کشور شد و در ادبیّات اقتصادى کشور جایى براى خودش باز کرده است. این نشاندهندهى صحّت و استحکام این راه است.
اقتصاد مقاومتى در مقابل مدل قدیمى دیکتهشدهى از سوى قدرتها براى کشورهاى به اصطلاح در حال توسعه یا به اصطلاح جهان سوّم است. یک مدلى را آنها - که من حالا شرح آن مدل را نمیخواهم بدهم - دیکته کردند که اگر کشورهاى جهان سوّم میخواهند به رشد اقتصادى، رونق اقتصادى و به سطح اقتصاد جهانى برسند، باید این مدل را دنبال کنند که عمدهى تکیهى آن، نگاه به بیرون با تفاصیل خودش است. این اقتصاد مقاومتى نقطهى مقابل آن است؛ این یک الگوى کاملاً مغایر با آن چیزى است که در آن مدل قدیمى تکیه میشد و تکرار میشد؛ هنوز هم گوشه و کنار کسانى از آن ذکر میکنند و یاد میکنند. [در اقتصاد مقاومتى] تکیه به ظرفیّتهاى داخلى است. ممکن است کسانى تصوّر کنند که این الگو الگوى مطلوبى است امّا در امکان آن تردید کنند. من قاطعاً عرض میکنم این الگو یک الگوى ممکن در کشور ما است؛ الگوى اقتصاد مقاومتى کاملاً امکانپذیر در شرایط کنونى کشور است.
ابن مسعود می گوید: پیامبر صلی الله علیه و اله فرمودند: شما چه کسی را میان خودتان پهلوان می شمارید.
عرض کردیم: کسی که مردان نتوانند او را به خاک بیفکنند.
حضرت فرمودند: او پهلوان نیست؛ پهلوان کسی است که هنگام خشم بر خویشتن مسلط باشد.
راه تسلط شیطان
از وهب بن منبه روایت شده است که راهبی از شیطان پرسید: کدام خوی فرزند آدم بیشتر در تسلط به آن ها به تو کمک می کند؟
گفت: تندی و شتاب در خشم. هر گاه آدمی در خشم تند باشد، او را زیر و رو می کنیم؛ چنانکه کودکان توپ را زیر و رو می کنند.
توانایی شیطان
مجاهد می گوید: ابلیس گفته است: فرزند آدم در هر چه مرا ناتوان سازد در سه چیز نمی تواند؛ هر گاه یکی از آدمیان از حال عادی خارج شود، افسارش را می گیرم و هر جا که بخواهم او را می کشم و هر چه ما دوست داریم برای مان انجام می دهد.
هر گاه خشمگین شود و ندانسته سخن گوید و کاری کند که موجب پشیمانی او شود، در مورد آنچه در اختیار دارد او را به بخل وادار می کنیم و بر آنچه بر آن توان دست یابی ندارد، آرزومندش می سازیم.
دریافت
حجم: 2.32 مگابایت
اولین مجله هوشمند قرآنی در کشور، ویژه نهمین جشنواره بین المللی قرآن و حدیث
اگر ملت ایران بخواهد هدفها و راه را ادامه دهد، باید راه و اصول امام بزرگوار را درست بشناسد، نگذارد شخصیت امام را تحریف کنند که تحریف شخصیت امام، تحریف راه امام و منحرف کردن مسیر صراط مستقیم ملت ایران است. اگر راه امام را گم کنیم، یا فراموش کنیم، یا خدای نکرده عمدا به کنار بگذاریم، ملت ایران سیلی خواهد خورد.