این چه دینی است؟!!!...
ا
بیش از هزار سال پیش، یک کسی آمد نزد سید مرتضی علم الهدی از شاگردان شیخ مفید بود، گفت: آقا یک انسان را کسی بکشد، دیهاش چقدر است؟ هزار مثقال طلا! عضوهایی که دو تایی هستند، هزار مثقال طلا، یکی از آنها پانصدهزار مثقال طلا! مثلاً دو چشم هزار مثقال، یک چشم پانصد مثقال طلا! دو تا گوش هزار، یک گوش پانصد!
گفت: آقا یک دست را اگر کسی قطع کند، جریمهاش چقدر است؟ یک دست چقدر شد؟ پانصد مثقال طلا! همین دستی که قیمتش این است که اگر قطع شود، پانصد مثقال طلا باید به عنوان خونبها دیه داد، جریمه داد، پانصد مثقال طلا!
آن وقت حالا همین دست، اگر یک چهارم یک مثقال دزدی کند، دست را قطع میکنند. به سید مرتضی گفت: این چه دینی است؟ که خود دست، پانصد مثقال طلا میارزد، ولی به خاطر اینکه یک ربع سکه مثلاً دزدیده است، چهار انگشتش را قطع میکنند. یعنی اسلام چرا اجازه میدهد، که یک چیزی که قیمتش پانصد مثقال طلا است، به خاطر یک چهارم، بیست و پنج درصد مثقال، یک چهارم یک مثقال... جوابش چیست؟ سید مرتضی گفت که آن وقتی دست قیمت دارد که امین است. وقتی دست دزد شد، خیانت نرخ را پایین میآورد. امانت نرخ را بالا میبرد. این جوابش است. تمام شد و رفت.
حجه الاسلام قرائتی