تاکتیک نظامی پیامبر(ص)؛ دشمن هراسی
یک بار پیغمبر در جبهه دید که مرتب به او میخندند. به خودش نگاه کرد که به چه چیزی میخندند. دید پشت سرش چند پیرمرد هستند، کفار میخندند، که لشکر اسلام پیر هستند، نسل منقرض هستند. پیغمبر فرمود: فردا همه ریشهایتان را رنگ کنید که دشمن به ریش ما نخندند.
یک بار حضرت در جبهه بود، آشپز یک دیگ بار گذاشت. حضرت فرمود: یک دیگ کم است، شما ده تا دیگ بار بگذار. گفت: آقا یک دیگ بس است. فرمود: یکی از آنها آبگوشت باشد، نه تا هم آب جوش باشد. گفت: نه تا دیگ آب جوش باشد؟ میخواهیم چه کنیم؟ گفت: دیدهبان دشمن در تاریکی ما را میبیند، اگر یک دیگ بار بگذاریم، خواهند گفت که جمعیت مسلمانها کم است، وقتی بگویند: جمعیت ما کم است، جرأت میکنند و حمله میکنند. اما ده تا دیگ بار بگذار، او که نمیداند در آن آب است یا آب گوشت. ولی آرایش نظامی ما باید طوری باشد که دشمن از دیگ خالی ما هم وحشت کند.
حاج آقا قرائتی
امروز هم باید اینطور باشه
به ما سر زده و نظر دهید