احسن القول

مذهبی و اجتماعی

احسن القول

مذهبی و اجتماعی

آخرین مطالب
نویسندگان
آخرین نظرات

۲۰ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است


از پیامبر اکرم (ص) روایت شده که فرمودند :‌

«هر جمعه ارواح مومنین مقابل خانه هایشان می‌آیند و هر یک با آواز حزین و گریه‌٬ فریاد می‌زند‌٬ ای اهل و اولاد من‌! ای پدر و مادر من !‌ای خویشان من به ما مهربانی کنید و با آنچه ما برای شما گذاشتیم که اکنون حساب و کتاب و عذابش برای ماست و نفعش برای شما برای ما نیز درهمی یا قرص نانی یا جامه و لباسی هدیه و خیرات کنید تا خداوند از لباس‌های بهشتی به شما بپوشاند . آن گاه رسول خدا (ص) گریه کرد تا حدی که دیگر قدرت بر سخن گفتن نداشت.


سپس فرمود : این برادران مرده شما می گویند: وای بر ما اگر از آنچه که در دست ما بود در راه خدا انفاق می کردیم الآن به شما محتاج نبودیم. آن گاه با حسرت و پشیمانی برمی گردند. در خاتمه فرمودند : زود برای مردگانتان صدقه بفرستید.» 

📚(مفاتیح ٬ ص907)


✨مسافرای ما دستشون خالیه پنج شنبه ها هواشونو داشته باشیم حتی به فاتحه ای...✨


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۵ ، ۱۹:۴۷
محمد مصباح

 حضرت یحیی (ع) اهل خوف بودند و همیشه گریه می‌کردند و هیچوقت نمی‌خندیدند. در همان زمان حضرت عیسی پیغمبر اولوالعزم بودند، هم می‌خندیدند و هم گریه می‌کردند. 
حضرت عیسی(ع) اینقدر به خدا خوش بین بودند که همیشه لبخند بر لب داشتند. 

بین این دو حضرت مناظره شد. حضرت عیسی به حضرت یحیی گفت: مگر شما از رحمت حق مأیوس هستی که دائم گریه می‌کنی و حالات خوف در شما هست؟ حضرت یحیی به حضرت عیسی فرمود: مگر به شما چک آزادی دادند و از مکر خدا امن هستی. شاید خدا به عمل شما ایراد بگیرد. 
حضرت عیسی و یحیی نزد خدا رفتند و گفتند: خدایا تو حکم کن. ما به نتیجه نرسیدیم. خطاب شد، هردو خوب است. هردو را دوست دارم. کدامیک را بیشتر دوست دارم؟ فرمود: محبوب‌ترین شما کسی است که متبسم و خندان است. یعنی به جایش می‌خندد و به جایش گریه می‌کند و خوش بینی او نسبت به من بیشتر است. چون حضرت امیر فرمودند: خوف خودش را می‌بیند. ولی امید و رجا بزرگی خدا را می‌بیند.

حضرت امیر فرمودند: رجا قویتر از خوف است. خیلی‌ها با رجا بیشتر حرکت می‌کنند. خیلی‌ها هم با خوف حرکت می‌کنند.

حاج آقا فرحزاد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۵ ، ۱۴:۰۶
محمد مصباح

Image result for ‫عکس حجت الاسلام رنجبر‬‎


بچه ها را دیده اید که با هم مار پله بازی می کنند.

مار پله یک صفحه ای مربع شکل است که مربع های کوچکی روی آن طراحی شده است و روی مربعها هم عکس مار و پله آمده است. در هر خانهای که پله باشد بالا میروند و در هر خانهای هم که مار باشد پایین میآیند. گاهی اتفاق میافتد که کسی همان خانه های پایین باشد، اما سر و کارش با پله بیفتد و سریع چند ردیف خانه را پشت سر گذاشته و بالا رود. گاهی هم بالاست اما سر و کارش به مار میافتد و گزیده شده و فرود می آید.

حال دنیا دقیقاً چیزی شبیه صفحه ی مار پله است. گاهی ممکن است پایین باشی و خداوند نردبامی سر راه تو بگذارد، مثلًا دوست خوبی، کتاب خوبی، و یا همسر خوبی که به وسیله آن اوج گرفته و به قول حضرت امام رحمۀ الله علیه، به معراج بروی. و گاهی هم ممکن است بالا باشی، مثلاً تحصیلات بالا، اعتبار بالا، و یا تقوای بالایی داشته باشی و گرفتار نیش مار شوی، مثل اینکه رفیقی ناباب، یا کتابی بی معنا، یا درآمدی نامشروع تو را زمین زده و پایین بکشد.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۰۹
محمد مصباح

دبستان شهید شجاعی:

چرا آتش زدن کالای قاچاق اسراف نیست؟


حضرت موسی گوساله سامری که مقدار زیادی طلا در ساختن  آن به کار رفته  بود را سوزاند ، آن تکه تکه کرد و ذرات آن را به دریا ریخت


سوال: آیا این کار حضرت موسی اسراف نبود؟ نمی شد ایشان طلاها را بین مردم فقیر توزیع کند؟

نکته مهم اینجاست که گوساله سامری نحس بود و منشاء فساد و هلاکت جامعه. اگر حضرت موسی تکه های طلا را به مردم میداد، شاید این افراد جاهل به نظر قداست به آن نگاه می کردند. حضرت موسی خواست غائله گوساله پرستی را به کلی از  بین ببرد


🔵 گوساله سامری قاچاق!

همانگونه که برای هدف متعالی ترویج خداپرستی باید هزینه کرد، آتش کشیدن کالای قاچاق نیز در صدد از بین بردن فتنه قاچاق است که مانند موریانه به جان تولید ملی افتاده است

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۵ ، ۰۱:۰۰
محمد مصباح

شهید همت یکی از کسانی بوده که در جوانی سیگار می کشید اما به خاطر یک جمله، تصمیم می گیرد برای همیشه سیگار را کنار بگذارد. یکی از نزدیکان او در کتاب «به مجنون گفتم زنده بمان» ماجرای ترک سیگار شهید همت را ابنطور تعریف می کند: «روز خواستگاری یا زمان خواندن خطبه عقد بود که مادرم گفت: قول می دهد سیگار هم نکشد. خانمش هم گفت مجاهد فی سبیل الله که نباید سیگار بکشد. سیگار کشیدن دور از شان شماست! وقتی برگشتیم خانه رفت جیب هایش را گشت: سیگارهایش را درآورد له کرد و برد ریخت توی سطل آشغال. گفت تمام شد. دیگر هیچ کس دست من سیگار نمی بیند. همین هم شد. خانمش می گفت: دو سال از ازدواجمان می گذشت. رفتم پیشش گفتم: این بچه گوشش درد می کند: این سیگار را بگیر یک پک بزن دودش را فوت کن توی گوشش. گفت: «نمی توانم قول دادم دیگر سیگار نکشم. گفتم: بچه دارد درد می کشد! گفت: ببر بده همسایه بکشد و توی گوشش فوت کند. دیگر هم به من نگو.»


 


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۵ ، ۰۸:۱۶
محمد مصباح

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۵ ، ۱۴:۰۰
محمد مصباح

روزی انیشتین به چارلی چاپلین گفت :
می دانی آنچه که باعث شهرت تو شده چیست؟
"این است که تو حرفی نمیزنی و همه حرف تو را می فهمند"!

چارلی هم با خنده می گوید :
تو هم می دانی آنچه باعث شهرت تو شده چیست؟
"این است که تو با اینکه حرف میزنی، هیچکس حرفهایت را نمی فهمد"!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۵ ، ۱۳:۵۵
محمد مصباح
رهبر انقلاب طی بیان خاطره ای فرمودند: دست من، آن اولی که فلج شد، به خاطر حادثه ترور، تا مدتی این دست، اصلاً حرکت نمی‌کرد و ورم داشت. بعد به‌تدریج دیدم که یک‌کمی از شانه حرکت می‌کند.
در همان اوقات، خدای متعال یک فرزند دختری به ما داد که به من خیلی انس داشت. زیاد سراغ من می‌آمد دفتر ریاست جمهوری، من بغلش می‌گرفتم. یواش‌یواش دیدم با این دست هم می‌توانم بغلش بگیرم.
دکترم یک روز دید که با این دست بغلش گرفته‌ام، خیلی تشویق کرد. گفت این بچه دست تو را خوب می‌کند! 
وقتی از روی محبت این بچه را بغل می‌گیری، همین باعث می‌شود سنگینی‌اش را تحمل کنی؛ همین‌طور هم شد. بغل می‌گرفتم، می‌آوردم و می‌بردم. بعد یواش‌یواش این دست قوت پیدا کرد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۵ ، ۰۸:۳۹
محمد مصباح


 در توصیه های آیت الله بهجت (ره) آمده است که؛ دخترانی که می خواهند ازدواج کنند و همسر دلخواهی به خواستگاری آنان نیامده است ،نماز جعفر طیار (ع) بخوانند و پس از آن دعای که در زادالمعاد مجلسی آمده (این دعا از امام جعفر صادق (ع) توسط مفضل بن عمر روایت شده و در مفاتیح در ضمن نماز جعفر طیار ذکر شده است) خوانده شود و بعد از آن به سجده رود و تلاش کند که حتما گریه کند گرچه به مقدار کم و همین که چشمش را اشک گرفت حاجتش را از خدا بخواهد. و این اعمال را تا زمانی که حاجتش روا شود انجام دهد، و اگر حاجتش روا نشد بداند که یا کم خوانده و یا با اعتقاد کامل نخوانده است.

 از مفضل بن عمر روایت کرده ‏اند که: گفت دیدم روزی حضرت امام جعفر صادق (ع) را که نماز جعفر بجا آوردند، پس دست ها را بلند کردند و این دعا خواندند.

“یَا رَبِّ یَا رَبِّ” به قدری که یک نفس وفا کند “یَا رَبَّاهْ یَا رَبَّاهْ” به قدر یک نفس “رَبِّ رَبِّ” باز به قدر یک نفس “یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ” باز به قدر یک نفس “یَا حَیُّ یَا حَیُّ” به قدر یک نفس “یَا رَحِیمُ یَا رَحِیمُ” باز به قدر یک نفس “یَا رَحْمَانُ یَا رَحْمَانُ” هفت مرتبه “یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ” هفت مرتبه.

پس خواندند “اللَّهُمَّ إِنِّی أَفْتَتِحُ الْقَوْلَ بِحَمْدِکَ وَ أَنْطِقُ بِالثَّنَاءِ عَلَیْکَ وَ أُمَجِّدُکَ وَ لا غَایَهَ لِمَدْحِکَ وَ أُثْنِی عَلَیْکَ وَ مَنْ یَبْلُغُ غَایَهَ ثَنَائِکَ وَ أَمَدَ مَجْدِکَ وَ أَنَّی لِخَلِیقَتِکَ کُنْهُ مَعْرِفَهِ مَجْدِکَ وَ أَیَّ زَمَنٍ لَمْ تَکُنْ مَمْدُوحا بِفَضْلِکَ مَوْصُوفا بِمَجْدِکَ عَوَّادا عَلَی الْمُذْنِبِینَ بِحِلْمِکَ تَخَلَّفَ سُکَّانُ أَرْضِکَ عَنْ طَاعَتِکَ فَکُنْتَ عَلَیْهِمْ عَطُوفا بِجُودِکَ جَوَادا بِفَضْلِکَ عَوَّادا بِکَرَمِکَ یَا لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ الْمَنَّانُ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ”.

پس حضرت فرمود که ای مفضل هر گاه تو را حاجت ضروری بوده باشد نماز جعفر را بخوان و این دعا را بکن و حوائج خود را از خدا طلب کن که برآورده می‏شود، ان شاء الله تعالی..



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۵ ، ۱۶:۴۴
محمد مصباح

وقتی ماشینت جوش می آورد، حرکت نمی کنی بلکه کنار می زنی و می ایستی وگرنه ممکن است آتش بگیرد. خودت هم همینطور؛

یعنی وقتی جوش می آوری، عصبی و عصبانی می شوی، تخته گاز نرو! بزن کنار! ساکت باش! و هیچ نگو! وگرنه آسیب می بینی.

این نسخه شفا بخش پیامبر بزرگوار(ص) است که فرمود:

« اذا غَضِبتَ فَاسکُت »

هرگاه عصبانی شدی سکوت کن.

حجه الاسلام رنجبر

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۵ ، ۱۰:۰۰
محمد مصباح

منزل یکی از محترمین تهران بودم، پسرش از منافقین فراری بود. پدر، عالمی وارسته و پسر، منافقی فراری!؛ درباره اینکه چطور شد پسرش این گونه شد، گفت: به تربیت پسرم نرسیدم. از صبح زود تا آخر شب اینجا و آنجا سخنرانی و برنامه های علمی و تحقیقی داشتم، ولی از فرزندم غافل شدم. الآن چوبش را می خورم. همه اعضای خانواده در این غم می سوزیم که چرا باید جوانی از خانواده ما به این راه کشیده شود.

الآن می فهمم که علی بن ابی طالب(ع) که فرمود: هرکس بچه ای دارد، باید بچه شود یعنی چه. یعنی پدرها باید در خانه ژِست پدری را کنار بگذارند و با بچه ها همبازی و همراز شوند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۵ ، ۰۸:۴۵
محمد مصباح

تحریمها باید یکباره برداشته می‌شد؛ چرا اکنون بحث رفع تدریجی می‌شود

برجام، به عنوان یک تجربه، بی نتیجه بودن مذاکره با امریکایی ها، بدعهدی آنها و ضرورت بی اعتمادی به وعده های امریکا را بار دیگر ثابت کرد و نشان داد راه پیشرفت کشور و بهبود وضع زندگی مردم، توجه به داخل است نه دشمنانی که مدام در منطقه و جهان در حال مانع تراشی برای ایران هستند.

مگر بنا نبود تحریم های ظالمانه رفع شود تا در زندگی مردم اثر بگذارد آیا پس از ۶ ماه هیچ تأثیر ملموسی در زندگی مردم دیده می شود؟ اگر نقض عهد امریکایی ها نبود آیا دولت نمی توانست در این مدت کارهای فراوانی انجام دهد؟ 
رهبر انقلاب با استناد به سخنان مسئولانی که قبل از اجرای برجام می گفتند پس از اجرای تعهدات ایران، تحریم ها یکباره برداشته می شود افزودند: اما اکنون، بحث رفع تدریجی تحریم ها مطرح می شود، چرا؟ 
آنها می گویند بیایید در مسائل منطقه هم مذاکره کنیم، اما تجربه برجام به ما می گوید این کار سمّی مهلک است و در هیچ مسئله ای نمی توان به حرفهای امریکایی ها اعتماد کرد. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۵ ، ۱۴:۳۵
محمد مصباح

مرحوم کلینی(رضوان الله علیه) در روایتی نقل می کند که در عصر امام صادق (ع)دو گروه با هم مشغول جنگ بودند.

شیعه‌ ای حضور امام صادق(ع) آمد و عرض کرد: یابن رسول الله! اینها هر دو اهل باطل اند و خرید و فروش سلاح هم الآن سودآور است ما به اینها اسلحه بفروشیم یا نفروشیم؟ حضرت با یک جمله کوتاه سه مطلب فرمودند: «بعهما ما یَکنُّهُما» بله بفروشید (یک) به هر دو گروه بفروشید (دو) اما فقط سلاح دفاعی بفروشید (سه).

یعنی شمشیر، نیزه، دشنه و خنجر نفروشید بلکه خُود و سپر و چکمه و اینها که سلاح دفاعی است بفروشید. این دین اسلام است که نمی‌ گذارد کشتن و خونریزی رواج پیدا کند، لذا این می‌ شود دین، این می ‌شود رئیس مذهب و این دین جلوی خونریزی را می‌ گیرد.

 این حرف جهانی است.

نگاه امام صادق(ع) درباره پرهیز از جنگ و خونریزی از زبان آیت‌الله جوادی‌آملی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۵ ، ۱۵:۰۰
محمد مصباح

انیشتین وقتی انیشتین درباره امام صادق(ع) سخن می گوید

سال‌ها پیش پروفسور حسابی برای رفع شبهات علمی نزد انیشتین دانشمند بزرگ می‌رود، انیشتین از او می‌پرسد که چرا این همه راه را از وطنت تا اینجا پیمودی؟ حسابی می‌گوید: سوالاتی داشتم که می‌خواستم از شما بپرسم. انیشتین در جواب حسابی می‌گوید: شما کسی را در دینتان دارید که در پنج سالگی شبهات بطلمیوس دانشمند بزرگ غربی را حل کرده است، بعد برای جواب سوالات نزد من آمدی؟!!

 پروفسور حسابی می‌پرسد که این شخص کیست که انیشتین جواب می‌دهد، امام صادق(ع). 

شهرت علمی آن حضرت جهانی است.

حجت الاسلام و المسلمین ابراهیم بهاری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۵ ، ۱۴:۱۲
محمد مصباح

در اقتصاد مقاومتی  باید یک کاری کنیم که چندمنظوره باشد.

مثلاً می‌خواهیم لباس بخریم. اگر لباس طوسی خریدیم، این لباس طوسی را هم می‌شود محرم پوشید، هم می‌شود در عزا پوشید، هم می‌شود روز خنده پوشید. طوسی است دیگر به همه‌ی رنگ‌ها می‌خورد. اما اگر لباس سفید باشد، روز عاشورا نمی‌شود پوشید. اگر لباس سیاه بود، عید نوروز نمی‌شود پوشید. 

 لیوانی که حضرت یوسف داشت، هم با آن آب می‌خورد، «جَعَلَ السِّقایَةَ فِی رَحْلِ أَخِیه‏» یعنی این لیوان آب خوری را در خورجین برادرها قرار داد. اسمش را سقایه گذاشته، یعنی ظرف آب! از آنجایی که می‌گوید:  برادرها لیوان گمشده است، نمی‌گویند: ظرف آب خوری گم شده است. می‌گوید: «قالُوا نَفْقِدُ صُواعَ الْمَلِک‏» (یوسف/72) «صُواعَ» صاع یعنی کیل! مثل لیتر! پیداست از این هم آب می‌خوردند و هم لیتر بوده است. 
خود خدا کارهایش را چند منظوره کرده است. یک شکاف در صورت گذاشته است، ببینید چقدر از این شکاف کار می‌کشد. با همین شکاف سینه‌ی مادر را می‌مکیم. با همین شکاف سخنرانی می‌کنیم. با همین شکاف اکسیژن می‌گیریم. با همین شکاف کربن پس می‌دهیم. با همین شکاف می‌بوسیم. با همین شکاف فوت می‌کنیم، با همین شکاف سوت می‌زنیمحالا اگر دست مهندس‌های امروز می‌دادیم چه می‌کردند؟ یک لوله کشی می‌کردند، برای خروج کربن. از آن طرف یک لوله فرو می‌کردند، ورود اکسیژن. یک دکمه برای چشیدن، مکیدن، بوسیدن، کله‌ی ما را پر از دودکش و لوله می‌کردند.

 سالن درست می‌کنیم به اسم آمفی تئاتر، کجش می‌کنند. می‌گوییم: چرا کج است؟ می‌گوید: آمفی تئاتر است. می گوییم: خوب صافش کن.اگر این سالن صاف باشد، می‌شود میز پینگ پونگ هم در آن گذاشت. می‌شود در آن عزاداری کرد. می‌شود در آن مهمانی گرفت، سفره انداخت. می‌شود اگر خوابگاه کم آمد بگوییم: بروید در سالن بخوابید. چرا برای سالی پنج جلسه یک سالن میلیاردی می‌سازیم.

ما باید نفتمان خشک بشود، در قحطی بیفتیم، همه‌ی دنیا ما را تحریم کنند، تا بجنبیم و بیدار شویم. با این وضع موجود که نفت بفروش و پولش را بخور، حال کار نداریم. دیپلممان بی‌مهارت، لیسانسمان بی‌مهارت، مصرف زیاد، کار هیچی!!

یک کسی می‌گفت: من مسافرت را خیلی دوست دارم، گفتند: چطور؟ گفت: نمازش نصفه است، خوراکش دوبله، کار هیچی!

حاج آقا قرائتی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۵ ، ۰۸:۴۴
محمد مصباح

بهجت و حق الناس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۵ ، ۰۸:۲۹
محمد مصباح

از وزیر بهداشت پرسیدم، مادران ما ده دوازده شکم می‌زاییدند و به همه هم شیر می‌دادند، حالا این دخترها یکی می‌زایند، شیرشان خشک می‌شود. قصه چه شده است؟ این که دیگر پنج بعلاوه یک نیست. قدیم می‌زاییدند، به همه شیر می‌دادند، حالا یکی می‌زاید و شیر ندارند. این آقای یک زمانی وزیر بهداشت و درمان، چنین گفت، حالا صحت و سقمش با دکترهاست، من اینجا حرف او را نقل می‌کنم. 

می‌گفت: کودک،  سینه‌ مادرش را بخواهد بمکد، چون گوشت است، هی باید سفت بمکد تا شیر از سینه بیرون بیاید. ولی سرشیشه پلاستیک است، تا می‌مکد زود دهانش پر از شیر می‌شود. دو سه بار بچه با شیشه و مکیدن ساده دهانش پر از شیر بشود، می‌گوید: مگر خل هستم که به گوشت مک بزنم، با زور شیر بکشم؟ ایشان چنین می‌گفت. 

می‌گفت: رفاه طلبی در همان نوزاد هم اثر دارد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۵ ، ۱۰:۱۲
محمد مصباح

تاج پادشاهی به واسطه آموزش قرآن به فرزندان

قَالَ رَسُولَ اللَّهِ :

«هیچ فردی نیست که به فرزندش قرآن را بیاموزد، مگر اینکه خداوند در روز قیامت تاج پادشاهی بر سرش گذارد و  لباس‌های فاخری به او بپوشاند که مردم هرگز مثل آن را ندیده‌اند.»

📚وسائل الشیعة، ج‏6، ص 168

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۵ ، ۱۰:۴۶
محمد مصباح

الاکلنگ دو طرف دارد. یک طرف یکی نشسته است که خود را پایین می کشد تا طرف مقابل بالا برود؛ آنگاه طرف مقابل هم

متقابلاً چنین رفتاری خواهد کرد. یعنی هر کدام تلاش می کنند تا دیگری را بالا ببرند، و اینجاست که بازی معنا پیدا می کند و

لذتبخش می شود.

می خواهم بگویم زندگی همچنین وضعیتی دارد. چه یک زن و شوهر، چه دو تا رفیق چه دو تا همکار، اگر هر کدام تلاش کند

دیگری رشد و ارتقاء پیدا کند، آن دیگری هم همین کوشش را خواهد کرد؛ یعنی احترام احترام می آورد، همانطور که بی حرمتیهم بی حرمتی به دنبال خواهد داشت.

حجه الاسلام رنجبر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۵ ، ۱۴:۲۶
محمد مصباح

در کلاس های درس استاد، خانم های دانشجو با دامن، جوراب، یقه های بسته و روسری های مناسب، حاضر می شدند. شهید دکتر مصطفی چمران که دانشجوی ایشان در دانشکده فنی بود، می گفت که دانشجوهای پسر هم خودشان را مقید به پوشیدن کت در کلاس آقای دکتر حسابی کرده بودند، به طوری که اگر دانشجویی کت نداشت، برای ساعتی، آن را قرض می گرفت.

در ماه مبارک رمضان، کلاس های درس دانشگاه را نیم ساعت قبل از اذان مغرب، تعطیل می کرد تا دانشجویانش بر سر سفره افطاری که آقای دکتر تدارک دیده بود، حاضر شوند. پس از افطار هم تا نزدیکی های سحر، با دانشجویانش در آزمایشگاه، کار می کردند. به کسانی هم که تا سحر می ماندند، تعدادی مغز بادام به عنوان سحری می داد.



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۵ ، ۱۵:۱۹
محمد مصباح